English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6921 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
pecuniary liability U ضمانت ضمانت جبران خسارت
enter into an agreement U قراردادی را منعقد کردن
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to enter into an agreement U پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to sign up U قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
answer U ضمانت کردن
guarantee U ضمانت کردن
sponsors U ضمانت کردن
guaranteed U ضمانت کردن
sponsor U ضمانت کردن
answering U ضمانت کردن
answers U ضمانت کردن
answered U ضمانت کردن
guarantees U ضمانت کردن
vouch U ضمانت کردن
sponsoring U ضمانت کردن
vouch for U ضمانت کردن
insure U ضمانت کردن
chaining U اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
warrants U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
real time U اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
act as surety U کفالت یا ضمانت کردن
to stand surety for any one U ضمانت کسیرا کردن
warrant U ضمانت کردن مجوز
warranting U ضمانت کردن مجوز
warrants U ضمانت کردن مجوز
warranted U ضمانت کردن مجوز
stand surety for a person U ضمانت کسی را کردن
warrent U ضمانت یاتعهد کردن
bail U تضمین ضمانت کردن
to vouch for any one's honesty U ضمانت درستی کسی را کردن
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
sanction U ضمانت اجرایی معین کردن
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
sanctions U ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioned U ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning U ضمانت اجرایی معین کردن
vouch U ضمانت کردن مسئول واقع شدن
Sound Recorder U امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration U خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipelines U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipeline U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
feasibility study U مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
application of fire U اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
possession money U حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
interdict U ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
compile and go U بار کردن و اجرای یک برنامه کامپایل
attentions U توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
attention U توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه
multitasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
cancel U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cold U روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
cancelling U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancels U متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
colds U روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
coldest U روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
colder U روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
armstrong U سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
contractual U قراردادی
defaults U قراردادی
arbitrary U قراردادی
defaulting U قراردادی
defoult U قراردادی
advice code U کد قراردادی
default U قراردادی
bespoken U قراردادی
bespoke U قراردادی
defaulted U قراردادی
contracted U قراردادی
based on a contract U قراردادی
conventional U قراردادی
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
withholding U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
mode U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
modes U وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
withholds U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld U محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
contracted weaver U بافنده قراردادی
convectional current U جریان قراردادی
arbitrary U دلبخواه قراردادی
agreed point U نقطه قراردادی
contractual liability U مسئوولیت قراردادی
conventional current U جریان قراردادی
contractual relationship U رابطه قراردادی
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
agreement water rate U نرخ قراردادی اب
prosign U علامت قراردادی
arbitrarily U بطور قراردادی
formal charge U بار قراردادی
unconventional U غیر قراردادی
convention U ائین قراردادی
conventions U ائین قراردادی
code U نشانه قراردادی
hit and miss <idiom> U ناخوشآیند ،غیر قراردادی
base symbol U علایم قراردادی مبنا
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
legal assistance U علایم قراردادی نقشه
conventional programming U برنامه نویسی قراردادی
military symbols U علایم قراردادی نظامی
taxi squadder U بازیگر عضو گروه قراردادی
advice code U کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
creation of contractual tie U انشاء ایجاد رابطه قراردادی
default font U فونت پیش فرض یا قراردادی
taxiing U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxies U عضو گروه بازیگران قراردادی
conventionality U مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
taxied U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxi U عضو گروه بازیگران قراردادی
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
default setting U تنظیم پیش فرض یا قراردادی
language U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
languages U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
job to job transition U فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص
robustness U توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
taxi squad U گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
performance standard U معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
overlaying U نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlay U نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlays U نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
guaranteed U ضمانت
sponsion U ضمانت
sponsored by U به ضمانت
guarantee U ضمانت
guaranty U ضمانت
warranting U ضمانت
warrants U ضمانت
bail U ضمانت
sponsorship U ضمانت
suretyship U ضمانت
guarantee U ضمانت
bond U ضمانت
mainprise U ضمانت
pledge [archaic] [guaranty] U ضمانت
warranty U ضمانت
warranties U ضمانت
guaranty U ضمانت
guarantees U ضمانت
gurantee U ضمانت
warrant U ضمانت
warranty U ضمانت
warranted U ضمانت
contra proferentem U قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
to suspend [stay] a ruling [proceedings] [the execution] U تعلیق کردن حکمی [دعوایی ] [ اجرای حکمی] [قانون]
modes U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode U وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
registration fire U اجرای تیر دقیق برای ثبت تیر کردن
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
bail bond U ضمانت نامه
express warranty U ضمانت صریح
responsibilities U ضمانت جوابگویی
bond U پیوستگی ضمانت
fiduciary bond U ضمانت شرافتی
suretyship U عقد ضمانت
pledge U وثیقه ضمانت
assurances U ضمانت وثیقه
bank bond U ضمانت بانکی
upon bail U بقیه ضمانت
bailable U قابل ضمانت
irrepleviable U ضمانت برندار
bank guarantee U ضمانت بانکی
responsibility U ضمانت جوابگویی
irreplevisable U ضمانت برندار
sanctioning U ضمانت اجرا
joint and several guarantee U ضمانت تضامنی
bilable U ضمانت بردار
sanction U ضمانت اجرا
warranty U ضمانت نامه
guarantors U ضمانت کننده
pledging U وثیقه ضمانت
pledges U وثیقه ضمانت
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com